هدف اصلی این مقاله تحلیل جنگ اوکراین از منظر اقتصاد سیاسی است. پیامدهای اقتصادی جنگ اوکراین را بر اساس این دیدگاه میتوان به سه سطح تقسیم کرد که عبارتاند از؛ تأثیر جنگ بر اقتصاد اوکراین؛ تأثیر جنگ بر اقتصاد روسیه؛ و تأثیر جنگ بر اقتصاد جهانی. تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده در این پژوهش با استفاده از دو نظریه اقتصاد سیاسی رئالیستی و لیبرالیستی صورت گرفت.
یافتههای پژوهش نشان دادند که در سطح اقتصاد اوکراین روسیه به دیدگاه رئالیستی کوشیده است علاوه بر بهرهگیری از اقتصاد در راستای تقویت توان نظامی و تضعیف توان نظامی اوکراین به یک برتری در میدان نبرد دست پیدا کند. در سطح اقتصاد روسیه نیز نگاه غالب به دو دسته تقسیم میشود؛ در وهله نخست همگرایی کشورهایی لیبرال دموکراسی و متحدانشان در مناطق مختلف را میتوان به عنوان تجلی نظریه وابستگی متقابل مورد تجزیه و تحلیل قرار داد اما در موضع واکنش به روسیه، موضع آنان به جایگاه رئالیستی سوق پیدا میکند. در سطح اقتصاد جهانی نیز اثرپذیری اقتصاد جهانی از جنگ اوکراین بازنمایاننده نظریه وابستگی متقابل و اثرپذیری کشورهای از کنشها و واکنشهای یکدیگر است. به صورت کلی دولتها همچنان از اقتصاد در قالب نظریه رئالیستی بهره میگیرند و حتی وابستگی متقابل برخی دولتها نیز در مقابل دیگران به موضع رئالیستی سوق پیدا می کند.